مشتي از خروار، كشـفالمحجـوب
برخی معتقند کشفالمحجوب كهن ترين رساله فارسي در عرفان اسلامي است که توسط علي اين عثمان الجلابي الهجويري میان سالهاي ۴۸۱ تا ۵۰۰ هجري تأليف شده است. كشفالمحجوب علاوه بر اشتمال بر شرح بسياري از اصول تصوف و آداب صوفيان، خرقه و خرقه پوشي، ملامت و ملامتيان در گزارش فرقههاي صوفيه و كشف حقايق بعضي از احكام و آداب ديني و آيينهاي صوفيان، فصولي دارد كه در نوع خود بيسابقه و در ميان منابع اصلي تصوف بيمانند است. اين كتاب شامل سه بخش است: بخش نخست، مقدمه مؤلف در سبب علت تأليف كتاب. بخش دوم، دربردارنده اطلاعات كلي در باب تصوف و تراجم احوال صوفيان معروف تا زمان هجويري و بخش سوم كه در حقيقت قسمت اصلي كتاب است و نام كشفالمحجوب ظاهراَ به مناسبت همين بخش بر كتاب نهاده شده، شامل يازده «كشف» است.
«و رضا بر دو گونه باشد: يكي رضاي خداوند از بنده، و ديگر رضاي بنده از خداوند، تَعالي و تَقَدّس.
اما حقيقت رضاي خداوند ـعَزَّ وَ جَلَّ ـ ارادت ثواب و نعمت و كرامت بنده۱ باشد و حقيقت رضاي بنده اقامت بر فرمانهاي وي و گردن نهادن مر احكام وي را.
پس رضاي خداوند ـ تعالي ـ مقدم است بر رضاي بنده؛ كه تا توفيق وي ـجَلَّ جَلالَه ـ نباشد، بنده مر حكم وِرا گردن ننهد و بر مراد وي ـ تعالي و تقدس ـ اقامت نكند؛ از آنكه رضاي بنده مقرون به رضاي خداوند است ـعَزَّ وَ جَلَّ ـ و قيامش بدان است.
و در جمله، استواي۲ دل وي باشد بر دو طرف قضا: اِمّا۳ منع۴، اِمّا عطا۵. و استقامت سِرّش۶ بر نظاره احوال: اِمّا جَلال، و اِمّا جَمال؛ چنانكه اگر به منع واقف شود و يا به عطا سابق شود، به نزديك رضاي وي متساوي باشد.
و اگر به آتش هيبت و جلال حق بسوزد و يا به نور لطف و جمال وي بفروزد، سوختن و فروختن به نزديك دلش يكسان شود؛ از آنچه وي را شاهد، حق است و آنچه از وي بُوَد وي را همه نيكو بَوُد، اگر به قضاي وي رضا دارد.»
پينوشت:
۱. ثواب و نعمت و كرامت براي بنده خواستن و به او عطا كردن.
۲. استوا: ايستادن،قرار گرفتن.
۳. اِمّا: چه، خواه.
۴. منع: بازداشتن.
۵. عطا: بخشيدن
۶. سرّ: درون، قلب، باطن
